- تنگ روزی
- فقیر
معنی تنگ روزی - جستجوی لغت در جدول جو
- تنگ روزی
- فقیر، مسکین، مستمند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر یک از دوازده ماه ایران باستان دارای سی روز بود و سال سیصد و شصت روز بنابراین هر سال شمسی پنج روز کم داشت برای جبران در آخر هر سال پنج روز دیگر (بنام پنجه دزدیده) می افزودند تا سال شمسی درست سیصد و شصت و پنج روز باشد خمسه مسترقه بهیزک پنجک
تیره روزی، بدبختی
بدخویی، زشت خویی، تندخویی، بدخلقی
صورت فلکی چنگ، از صورت های فلکی شمالی، دیگ پایه، شلیاق
((چَ گِ))
فرهنگ فارسی معین
شلیاق، یکی از صورت های فلکی شمالی، که به صورت چنگی فرض شده است. پرنورترین ستاره آن نسر واقع می باشد و اثافی و دیگ پایه هم گویند
طرح زینتی که با مهره، منجوق، پولک و سنگ های درخشان بر روی لباس دوخته می شود